دانلود مقاله
تاسیس و تداوم حیات یک بنگاه صنعتی در طی حدود هفت دهه بیشک تجاربی را به ارمغان میآورد که با بهرهگیری از آنها میتوان فرصتهايي با ارزش و آیندهای بهتر را برای ارتقای سایر بنگاهها و نظام بنگاهداری کشور و بالطبع نظام اقتصادی میهن فراهم نمود. چرا که به قول مایکل پورتر "این توان رقابتي بنگاههاست که اقتصاد یک کشور را پيش ميبرد".
براین اساس چند نکتهای را برآمده از تجارب حدود هفتاد ساله خود خدمت عزیزان عرض میکنم شايد مفيد واقع شود؛ هر چند بیان فراز و فرود و سختیها و موفقیتهای چند دهه، در نوشتهای کوتاه به غایت سخت و دشوار است، آن هم برای نگارنده که نویسنده و ادیب نیست و با شگردهای نویسندگی کمتر آشنا. آن چند نکته اما :
الف. گام اول؛ دشواريهاي انتخاب نوع فعالیت: بدون تردید برای کسانی که عشق و علاقهای به امر تولید و فعالیت اقتصادی مستقل و خصوصی و مجزاي از دولت دارند، اگر از عامل شانس و تصادف بگذریم، اینکه چه حوزهای از فعالیت صنعتی و اقتصادی انتخاب شود تا هم خوشنودي و رضايت روحي و رواني و هم موفقیت آتیشان را تامین كند، سختترین مرحله زندگی حرفهای آنان است. چه بسا همین گام اول عامل موفقیت و یا شکست افراد باشد. من اما این خوشبختی را داشتم که در کنار پدر و با بهره بردن از تجارب ایشان در امور فني نظير ساخت پمپ آب و مديريتي نظير صنعت برق و .... و آموختههاي دوران تحصیلیام در دانشگاه (رشته الکترومکانیک دانشكده فني دانشگاه تهران)، حوزه صنعت و تولید انرژی را برای آينده شغلي خود انتخاب کنم. همچنين با توجه به مشاهدات میدانی از نابودی منابع ارزشمند انرژی گاز در سر چاههای نفت و همزمان بودن این مشاهدات با اوج گیری نهضت ملی شدن نفت و آرمانخواهي و دغدغه رفاه و آسایش مردم، "صنعت گاز" را به عنوان حوزه فعالیت کاری و خدمت اجتماعی انتخاب و شرکت "بوتان" را در معیت پدر تاسیس نموديم. البته تداوم، تكامل و توسعه شركت با همكاري، درايت و دانش و ابتكارات خواهر و برادرانم كه بنابر عشق و علاقه پدر به تحصيلات عاليه فرزندان كه در آمريكا مدارج دانشگاهي را طي نموده بودند، ميسر شد.
ب. گام دوم؛ تدارک تاسیس شرکت: آرزو و خواست آگاهانه فعالیت در یک حوزه، با حرکت در مسیر ثبت و اخذ مجوزها، تامین مالی، سازماندهی نیروی انسانی، تامین تجهیزات و فضای فیزیکی و.... واقعیت عملی و زمینی مییابد. اموری به غایت سخت و دشوار در میهنمان در تمام دورهها چه قبل و چه پس از انقلاب و هم اکنون.
به گمان نگارنده این سختی مسیر شاید ناشی از ميزان ناكافي توسعه یافتگی ميهنمان است، یعنی کشوری در تکاپو و در حال توسعه. چرا که برخلاف جهان غرب که امر توسعه در حوزههای مختلف به صورت تقریبا همگن و همزمان با هم رشد و گسترش یافته و تثبیت شده است، در کشور ما نظام فکری و فرهنگی و ساختار اقتصادي و نظام تصمیمگیری و اداري و ...در فاصله زمانی و تقدم و تاخر نسبت به يكديگر ساخته شدهاند به طوری که کسب مجوز و قانع کردن مسولان و تصمیمگیران برای ایجاد یک صنعت آنهم برای نخستین بار و نيز گرد آوری سرمایه و بکارگیری کارگران ماهر و مهندسان کار آشنا امر بسیار دشواری بوده است و متاسفانه هم اینک نیز از سختیها و دشواريهای مسیر بنگاهداری صنعتی است. شرکت "بوتان" این مرحله را با تحمل رنجهای بسیار از سر گذراند. به طوری که من خود تا پنج سال بدون دریافت حقوق کار میکردم و به طور کلی خانواده با سختی بسیار امرار معاش مینمود.
ج. گام سوم؛ بازار: این مرحله نیز خود قصهای است پر آب و تاب، چه در آن زمان و شروع کار من در قالب شرکت "بوتان" و چه امروز برای بنگاههای صنعتی دیگر؛ بازار هر محصول را نیاز مشتریان و نظام اقتصادی و اجرايي (قدرت خريد مردم و فضاي كسب و كار و...) جامعه هدف میسازد. در مورد بازار هدف گاز مایع، شرکت "بوتان" میبایست بار بزرگی را بر دوش میکشید و در قالب یک بنگاه اقتصادی، مشتریانش را نیز همزمان میساخت و تربیت میکرد. یعنی میبایست فکر استفاده از گاز مایع و بكار گرفتن اين انرژي پاك را در زندگي روزمره اجتماع آن روز ايران اشاعه میداد. چرا که نهاد دولتی در این حوزه در کشورمان وجود نداشت و "شرکت ملی گاز" 16 سال بعد از تاسیس شرکت "بوتان" یعنی در سال 1348 پاگرفت.
براین اساس شرکت بوتان میبایست فواید استفاده از گاز مایع و پاکی و ايمني آن را آموزش و مردم و بالاخص خانمهاي خانه را كه عمرشان در آشپزخانههاي پر دود با رنج و سختي بسيار ميگذشت، به استفاده از این منبع انرژی مفید، قانع میکرد. همچنین باید نظر مساعد نظام اجرایی کشور را برای بسترسازی فعالیت اين بنگاه به عنوان یک فعالیت موثر برای ارتقا اقتصاد ملی جلب میکرد. چنانکه خود من در كنار مهندسان مجرب، بسیاری از استانداردهای وسایل گاز سوز و تجهیزات این رشته صنعتی و نحوه استفاده از این انرژی را با بهرهگیری از دانش و تجارب آن روز جهان نوشتم. در مجموع در تمامی سالهای رشد و گسترش شرکت "بوتان" در کنار پدر و به اتفاق برادرانم و خواهر و در قالب "كسب و كار خانوادگي" و با توجه به اصول "حاكميت شركتي"، تلاش نمودیم تا امکان بهرهگيري از انرژي گاز براي جامعه و ايجاد اشتغال و معشیت سالم بخشی از جامعه را فراهم آوریم. لذا شرکت بوتان را به عنوان اولین شرکت مبدع استفاده از گاز مایع و صنعت مرتبط ایجاد و گسترش دادیم.
شرکت "بوتان" كه کار خود را با تولید آب گرمكن، اجاقهاي روميزي و اجاقهاي صنعتي و سپس سيلندرهای گاز آغاز کرده بود به تدريج اقدام به تولید اجاق گاز، لوازم گاز سوز صنعتي براي آشپزخانههاي بزرگ، سیلندر گاز مسافرتي، کباب پز، فرگاز خانگي، مینی فر، مایکروفر نمود. با پیشرفتهای تکنولوژی و البته نوآوریهای بوتان محصولات جدیدی نظیر آبگرمکن دیواری گازی، شوفاژ دیواری گازی (پكيج) و رادیاتور آلومینیومی و اخيرا فولادي نیز به محصولات شرکت اضافه شد. در واقع، شركت بوتان به موازات گسترش توزيع و اشاعه مصرف گاز مايع در كشور به طراحي و تاسيس واحدهاي صنعتي و توليدي عديدهاي اقدام نمود، به طوري كه گروه بوتان در طول حيات خود بيش از يكصد نوع وسايل گاز سوز را توليد كرده است؛ اين شركت اكنون بزرگترين توليدكننده شوفاژ گازي ديواري و آبگرمكن كشور و سومين توليدكننده آبگرمكن گازي ديواري در جهان ميباشد. اين شركت در حال حاضر نیز هر روز بیش از گذشته در تکاپوی بهبود کیفیت و تنوع بخشی به محصولات و کاهش هزینهها از طریق ارتقای بهرهوری خود است. این امر نه یک اقدام صرفا بنگاهی بلکه در جهت خدمتگزاری به مردم و اقتصاد ملی است.
نکته مهم و اساسي آخر:
اینکه بنگاهها در طول حیات خود در میهنمان علیرغم سختیهای فراوان زنده مانده و تداوم یافته و سعی کردهاند در خدمت مردم اين سرزمین و چه بسا سایر کشورها باشند، این توقع را ایجاد میکند که دولتها نيز در مقام سیاستگزار در جهت همراهی با این خواست و تلاش، حرکت نمایند تا امکان بزرگ شدن بنگاهها و کیک اقتصاد ملی فراهم شود. اخیرا خلاصهای از کتاب "سیاست اقتصادی" که مجموعه چند سخنرانی از دانشمند بزرگ اقتصاد، "لودویک فون میزس" است را خواندم و بسیار به شگفت آمدم که فرد عالمی در حدود هفتاد سال قبل تحلیلی درخشان از مضرات "مداخله گرایی" دولتها در اقتصاد و بحث قیمتگذاری و... ارایه میدهد که هم امروز نيز بسیار درس آموز است و توجه بدانها باطل السحر بسیاری از دردهای مزمن اقتصادی میهن و سبب ساز رشد و توسعه فعالیت بنگاههای اقتصادی است. چرا كه كم توجهي به نظام عرضه و تقاضا و فقدان فضاي رقابتي و آزاد و حرمت نهادن به مالكيت خصوصي چه به لحاظ مالكيت بر كارخانه و بنگاه و چه مالكيت بر محصول و امكان مبادله آزادانه آن و رفتارهاي خلاف اصول اقتصادي دولتها در نقض يا سلب اين مالكيتها با مصادرهها و قيمتگذاريها و ايجاد ديوارهاي تعرفهاي و... بزرگترين مشكل نظام بنگاهداري در طول تاريخ صنعتي شدن ميهنمان بوده است. لذا مطلب را با عباراتی از سخنان این عالم اقتصادی خاتمه میدهم و ضمن سپاس و قدرداني فراوان از روزنامه وزين و بس ارزشمند "دنياي اقتصاد" كه بستر ساز ارتباط مردم، دولت و بنگاههاست آرزومندم که همکاران محترم و صاحبان بنگاههای اقتصادی و صنعتی از کوشش و تلاش باز ننشینند و با صبر وحوصله و شکیبایی و مجهز شدن به علم و دانش روز بر سختیها فایق آیند و دولت محترم نیز مطالبات و خواستهای فعالان اقتصادی و صنعتی و توصیههای عالمان و کارشناسان را جدی بگیرد و امکان رشد بنگاهها و ارتقا اقتصاد ملی را فراهم آورد. باشد که چنین شود. اما آن چند عبارت "فون ميزس":
"مداخله گرايي چيست؟ مداخله گرايي يعني اينكه دولت از محدوده فعاليتهايش در زمينه تامين نظم يا از محدوده "توليد امنيت" فراتر رود. مداخله گرايي يعني اينكه دولت علاوه بر ناتواني در زمينه هموار كردن راه اقتصاد بازار، با كارهايي مانند قيمتگذاري و تعيين حداقل دستمزد و نرخ بهره و سود، در سازوكار بازار دستكاري كند. بهبود قابليت اقتصادي كشورها در جهان، موكول به صنعتي شدن آنهاست. چنين كاري هم فقط از طريق افزايش انباشت سرمايه و افزايش سرمايه گذاري، شدني است... تعرفهها و كنترل نرخ ارز دقيقا همان چيزهايي هستند كه مانع ورود سرمايه و صنعتي شدن كشورها ميشوند."